Not known Facts About سایت شرط بندی معتبر
Not known Facts About سایت شرط بندی معتبر
Blog Article
سایت های شرط بندی فارسی و سایت شرط بندی معتبر ایرانی???????? برای شما در دیجی شرط معرفی شده اند و با یک کلیک میتوانید به بهترین سایت شرط بندی مورد نظر خود وارد شده و با آموزش های دیجی شرط بندی بهترین نتیجه ها را برای خود ثبت کنید.
این صفحه آخرینبار در ۱۷ مارس ۲۰۲۵ ساعت ۱۱:۰۵ ویرایش شده است.
- بت اشرفی ؛ صورتی که بر اشرفیهای مسکوک باشد چنانچه در عهد اکبری و جهانگیری یک روی اشرفی صورت گاو و امثال آن نقش میکردندو ظاهراً مراد از اشرفی هون است که در دکن رواج دارد یا مطلق طلای مسکوک . (آنندراج ) : اشرف از حرص چه چسبی به زر و سیم مگر
Make use of the lookup box at the best proper to search all dictionaries. Use the quick one-way links under to go looking the following variety of the best dictionaries and references on our web site. Stop by the home website page to see the rest of the dictionaries. Look for Lane's Arabic-English Lexicon
أرَى طولَ الحياة وإن تأتَّى ... تُصِّيرُه الدُّهورُ إلى تَبابِ واستَتَبَّ له الأمرُ أي تَهيَّأَ. ورجل تابٌّ أي ضعيف، وجمعه أَتبابٌ.
گر به میدان رود آن بت مگذارید دمی بو که هشیار شوم برگ نثاری بکنم .
↑ «حمید نعمتالله متقاضی ساخت «بُت» شد». قدس آنلاین. ۲۰۲۳-۰۵-۲۳. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۲-۰۲.
- دو بتی ؛ اشرفی که هر دو رویش مسکوک باشد. (آنندراج ) : از سکه ٔ مهرشان به بازار وفا
دلا کشیدن باید عتاب و ناز بتان رطب نباشد بی خار سایت بت و کنز بی مارا.
قَالَ الْعَامِرِيُّ: الْبَتَاتُ الْجِهَازُ مِنَ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ، وَقَدْ تَبَتَّتَ الرَّجُلُ لِلْخُرُوجِ، أَيْ: تَجَهَّزَ.
↑ ««بُت» شکنی نعمتالله به پایان رسید/ «قاتل وحشی» در دو راهی فجر». خبرگزاری برنا. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۲-۰۲.
- بت ختن ؛ کنایه از کنیزکان و دختران خوبروی چینی است : تا از می و از بت سخن انگیزد شاعر
كما يتم استخدام عدد البتات في الرسومات؛ تعكس كل نقطة لون الصورة وجودتها ووضوحها. علاوة على ذلك، يتم توصيل عدد البتات في الثانية عبر الشبكة.
- بت طرازی ؛ کنایه از آن خوبروی که چون کنیزکان و زیبارویان طراز (شهری معروف در ترکستان ) باشد : بسی خوبچهره بتان طراز
وأَبَتَّ فلانٌ طلاقَ فلانة، أي طلَقها طَلاقاً باتّاً. والمُجاوز منه الابتات في كلِّ شيءٍ من هذا . ورجل أحمقُ باتٌّ: شديد الحُمْق. وانقَطَعَ فلانٌ عن فلانٍ فانْبَتَّ وانقبض. [وانبَتَّ حَبْلُه عنه أي انقطع وصاله وانقبض، وأنشد: